فرازی از توبه نامه شهید علیرضا محمودی پارسا

تولد:23 تیر1348-کرج

عازم به جبهه:سال 61 (در سن سیزده سالگی)

شهادت:29 بهمن 61

بار خدایا از کارهایی که کرده ام به تو پناه می برم از جمله:

از این که حسد کردم...

از این که تظاهر به مطلبی کردم که اصلا نمی دانستم...

از این که زیبایی قلمم را به رخ کسی کشیدم...

از این که در غذا خوردن به یاد فقیران نبودم...

از این که مرگ را فراموش کردم...

از این که در راهت سستی وتنبلی کردم...

از این که عفت زبانم را به لغات بیهوده الودم...

از این که در سطح پایین ترین افراد جامعه زندگی نکردم...

از این که منتظر بودم تا دیگران به من سلام کنند...

از این که شب بهر نماز شب بیدار نشدم...

از این که دیگران رابه کسی خنداندم,غافل از این که خود خنده دار تر از همه هستم...

از این که لحظه ای به ابدی بودن دنیا و تجملاتش فکر کردم...

از این که در مقابل متکبرها,متکبرترین ودر مقابل اشخاص متواضع,متواضع تر نبودم...

از این که شکمم سیر بود و یاد گرسنگان نبودم...

ازاین که زبانم گفت بفرمایید ولی دلم گفت نفرمایید.

از این که نشان دادم کاره ای هستم,خدا کند که پست و مقام پستمان نکند...

از این که ایمانم به بنده ات بیشتر از ایمانم به تو بود...

از این که منتظر تعریف و تمجید دیگران بودم,غافل از این کهتو بهتر از دیگران می نویسی و با حافظه تری...

از این که در سخن گفتن و راه رفتن ادای دیگران را در اوردم...

از این که پولی بخشیدم و دلم خواست از من تشکر کنند...

از این که از گفتن مطالب غیر لازم خودداری نکردم و پرحرفی کردم...

از این که کاری را که باید فی سبیل الله می کردم نفع شخصی مصلحت یا رضایت دیگران را نیز در نظر داشتم...

از این که نماز را بی معنی خواندم و حواسم جای دیگری بود , در نتیجه دچار شک در نماز شدم ...

از این که بی دلیل خندیدم و کمتر سعی کردم جدی باشم و یا هرکسی را مسخره کردم...

از این که(خدا می بیند)را در همه ی کارهایم دخالت ندادم...

از این که کسی صدایم زد اما من خودم را از روی ترس و یا جهل,یاحسد و یا...به نشنیدن زدم...

 

دوستان گلم امیدوارم از این مطلب خوشتون اومده باشه

خوشحال میشم  نظر و احساستون رو راجع به این مطلب بدونم!

 


نظرات شما عزیزان:

خودم
ساعت8:56---11 آذر 1392
جالب بود ولی امیدواورم که جوری نباشه که بخواهید وبلاگو تبدیل کنید به یه هیئت مذهبی آخه قبل شما دوستی بود که انگار وبلاگو با مسجد اشتباه گرفته بود در ضمن همانطور که میدونید وبلاگ هر دانشگاهی نشان دهنده عمق و کیفیت تفکر دانشجویان اون دانشگاه است و شما عزیزانی که تو وبلاگ فعالیت میکنید نمایندگان ما دانشجوها هستید
پاسخ:بله البته که نظر شما صحیح است.من فقط خواستم مطالب متفاوت در همه زمینه ها رو وبلاگ بزارم.مطالب اگر تنوع داشته باشه ,البته مطالب مناسب وخوب در کنار مطالب تخصصی که به نظر من بد نیست... ولی با این حال برای نظر شما احترام قائلم و در مطالبم آن را رعایت میکنم.از انتقادی که کردید متشکرم زیرا انتقاد درست و بجا لازمه ی بهبود در کار است.


محمد علی
ساعت22:00---10 آذر 1392
خداییش نیومده ترکوندینا

مطالبتون یجورایی به دل میشینه...

ایشالا در ادامه راه موفق تر باشین
پاسخ:با سلام.خواهش میکنم.ممنون از شما برای توجه به مطالب و گذاشتن نظر...


بهاره
ساعت21:36---10 آذر 1392
خیلی قشنگ بود.در واقع انگار حرفاش یه جور نصیحت برای ماست. برای من که یه تلنگر بود

صمد
ساعت21:09---10 آذر 1392
سلام ممنون

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








ارسال توسط